وی درباره حال عمومی بیمار گفت:«اکنون بیمار پس از عمل جراحی در بخش مراقبتهای ویژه بستری بوده و حال عمومی وی و جنیناش مساعد است.» گفتنی است بیمارستان امیرالمومنین علی(ع) گراش به دلیل بهرهمندی از تجهیزات پیشرفته در ردیف برترین بیمارستانهای کشور قرار دارد. ,جراحی,حامله,خاطر,تومور,لوزالمعده ...ادامه مطلب
هفت برکه (گریشنا)- افسانه نادرپور: عکسهای قدیمی را که نگاه کنید فرم لباسها در گراش هم برای زنان و هم برای مردان از اصالت خاصی برخوردار است. در عین داشتن رنگهای مختلف و شکلهای متفاوت اما فرم منظم و یکسانی دارند. سالها است که دوخت لباس سنتی و استفاده از آن فراموش شده است و مادربزرگها که از بین م, ...ادامه مطلب
هفتبرکه (گریشنا): مراسم تجلیل از پیشکسوتان و بازنشستگان آموزش و پرورش شهرستان گراش در باغ نور برگزار شد. به گزارش روابط عمومی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان گراش، مدیر آموزش و پرورش در ابتدای این مراسم ضمن خیر مقدم و تبریک به بازنشستگان گفت: «ما بنا د, ...ادامه مطلب
هفتبرکه: الف ۷۹۲ که در جلسه ۸۹۲ انجمن ادبی، دهم تیرماه ۱۳۹۵، منتشر شد را با یک هفته تاخیر بخوانید. در این شماره خانم قاسمیزادگان یک شعر دارد و آقای تقیزاده یک داستان. یک صفحه جدید هم با عنوان «تاب با خاطرات کتاب» به الف افزوده شده است، صفحهای که شامل خاطرات خواندنی چند کتابدار است از تمام چیزهایی که آنها را عاشق کارشان کرده است. خبرهای ادبی این شماره را هم پیشنهاد میکنیم بخوانید. این مطالب برگزیده را اینجا بخوانید، و یا کل نشریه را به فرمت پیدیاف دریافت کنید (اینجا کلیک کنید). خبر ادبی کارگاه نویسندگی و تفکر خلاق عبدالوهاب نظری، نویسندهای که «ویلچرنوشتها»یش را در الف خواندهایم، یک دوره سهماهه نویسندگی در فرهنگسرای آفتاب تابان برگزار میکند. برای ثبت نام با شماره تلفن ۵۲۴۴۸۶۸۷ تماس بگیرید یا به فرهنگسرا مراجعه کنید. ابراهیمپور: فعالیت ادبی در دبی به کندی پیش میرود خبر کامل در ایبنا سومین مجموعه شعر فرهاد ابراهیمپور، شاعر و محقق اوزی، با عنوان «حسرت آن همه سال» از سوی انتشارات داستانسرا روانه بازار شد. از او مجموعههای «دود» در سال ۸۱ و «انار باغ بیکسی» در سال ۸۳ منتشر شده است. در گفتگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ابراهیمپور در معرفی خودش و شروع فعالیت هنریاش توضیح داده است: «من فرهاد ابراهیمپور ملقب به محمودا، متولد سال ۱۳۴۱ هجری شمسی در شهر اوز لارستان در استان فارس هستم. از زمان دبیرستان و حدود سن ۱۸ سالگی و شاید کمتر شعر میسرایم. شعرهای آن دوران که در دفترچهای بود و در جنگ همراه خودم داشتم، در اثر برخورد آرپیجی به سنگر، آتش گرفت و نسخه دیگری از آن ندارم. اشعار آن دفترچه بیشتر دوبیتی و چند غزل بود.» وی افزود: «آشنایی من با شعر از دوران کودکی بود، زمانی که پدرم اشعار خیام و باباطاهر عریان و فایز دشتستانی را با صدای خوبش برایمان میخواند. آن کتابهای رنگی با عکسهای مینیاتوری در من تأثیر زیادی گذاشت و مرا به شعر علاقهمند کرد. در اوایل انقلاب با اشعار شاملو، اخوان، نیما، سیاوش کسرایی و خسرو گلسرخی آشنا شدم و بعدها فروغ و سهراب سپهری و در اواخر اشعار سیدعلی صالحی و دیگر شاعران آن دوره تأثیرات خود را در من به جا گذاشتند. در حال حاضر، تعداد زیادی شعر در قالب غزل، رباعی و دوبیتی دارم که هرکدام آنها میتواند یک مجموعه شعر شود.» شاعر مجم, ...ادامه مطلب
هفتبرکه: در الف ۷۸۰ میتوانید داستان عبدالوهاب نظری را بخوانید و یا با صدای خودش بشنوید. دو شعر از سمیهسادات حسینی و یعقوب فیروزی هم خواندنیاند، و همچنین گزارش عرافه رسولینژاد از کتابخواریاش در سال ۹۴. این شماره الف را که پنجشنبه ۱۹ فروردین ۹۵ در جلسه ۸۸۰ انجمن شاعران و نویسندگان منتشر شده میتوانید به فرمت پیدیاف نیز دریافت کنید (اینجا کلیک کنید). ویلچرنوشت: خانه رویایی عبدالوهاب نظری هرچهقدر هم بگویی من قوی و محکم هستم باز هم وقتی توی خانه با ویلچرت این طرف و آن طرف میروی، حس و حالهای گذشته سراغت میآیند.روی کلمه حس و حال تأکید میکنم چون خاطرات بواسطهی همین حس و حالها برای ما زیبا یا زشت به نظر میرسند. بله. با ویلچرت توی خانه میچرخی و یکدفعه چشمت به ستونی میافتد که بارها شصت پایت بهش خورده بوده و درد تا مغز استخوانت پیچیده و ولو شدهبودهای روی زمین. یا دستگیرهی در. بله همین دستگیرهی زنگ زده و از ریخت افتادهی در، گندش بزنند، همیشه وقتی میآمدی بازش کنی یه خورده گیر داشت و باید حسابی به طرف پایین فشارش میدادی تا بالاخره در باز میشد. چیزهای دیگر هم بود، مثلا دوش حمام که ثابت ایستاده بود و باید آن قدر خودت را پیچ و تاب میدادی تا کفها از روی تنت پاک میشد. یا خنکی تشک وقتی تازه ولو میشدی رویش و حسابی غلت میزدی تا گرم میشد. خلاصه این که هوس میکردی تمام این چیزهای کوفتی را دوباره تجربه کنی. البته راستش را بخواهید چند بار سعی کردم این کار را بکنم. یک بار با ویلچرم رفتم کنار ستون، یک دورخیز چند سانتی کردم و شصت پایم را زدم به ستون. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد، هیچی. کار بسیار ابلهانهای بود و به جز شکستن ناخن شستم اتفاق خاصی نیوفتاد. نه دردی، نه چیزی. دسته در را هم امتحان کردم اما زورم نرسید بازش کنم. دوش حمام را هم یکبار آمدم امتحان کنم که کم مانده بود بیافتم. خلاصه اینکه هر تلاشی برای رسیدن به حس و حال گذشته بیفایده بود. تااینکه اتفاق عجیبی افتاد. مادرم به سرش زد خانه را از این رو به آن رو کند. یعنی چه؟ یعنی اینکه تمام وسایل و تمام اجزای از کار افتادهی خانه از جمله دیوارها، ستونها، درها، پنجره و تمام چیزهای دیگر را بریزد دور و خانهی گلنگیمان را تبدیل کند به یک بنای مدرن و امروزی. بهترین مهندسها و عمله بناها را آورد و در طول دو ما, ...ادامه مطلب
هفت برکه (گریشنا): مجمع القرآن فاطمیون در نظر دارد جهت تکریم بنیانگزار موسسه فاطمیون، زنده یاد حمید رایگان، خاطرات او را در کتابی جمعآوری کند. به گزارش روابط عمومی مجمعالقرآن فاطمیون؛ به منظور تکریم خادم القرآن زنده یاد حمید رایگان قرار است خاطرات آن بزرگوار جمع آوری و به صورت کتابی جامع به چاپ برسد. مجمعالقرآن فاطمیون از همهی افرادی که با آن عزیز سفر کرده خاطراتی دارند دعوت میکند تا برای تحقق این هدف خاطرات خود را از زنده یاد رایگان ارسال کنند.افرادی که حاضر به همکاری هستند میتوانند با شماره تلفن ۵۲۴۴۵۴۴۵ داخلی ۱۰۲ تماس بگیرند و فرم مربوط به ثبت خاطرات را دریافت کنند و یا از طریق پایگاه اطلاعرسانی موسسه به نشانی www.mqfg.ir به صورت pdf این فرم را دریافت کنند. ارسال مطلب به دوستان Print This Post This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب